بازیها بازیکن افتخارات
  • بازیها
  • بازیکن
  • افتخارات
5351
بازیهای آنلاین - GameDesire
شروع ثبت نام! ورود یا
  • بازیکن
  • بلاگها
  • هدیه ها
  • تبریک و تشکر تقدیم به میثم عزیز

    2012-12-01     1746    33
    mehran180

    با سلامی گرم و پر مهر خدمت فرد فرد کاربران گرامی

    خوشحالم که برای دومین ماه متوالی پرچم پر افتخار ایران پرگهر همچنان در ردیف نخست پرچم های

    کشورهای جهان به همت میثم عزیز در اهتزاز باقی ماند .

    این پیروزی با زحمات شبانه روزی این عزیز برای پرشیا و همه کاربران آن مایه افتخارو مباهات

    است . میثم نازنین با دستیابی به 18835 امتیاز که بیش از 3000 امتیاز از نفر دوم بیشتر

    است موفق به کسب مقام اول , مدال طلا و رتبه ACE گردید که باید به او دست مریزاد گفت .

    ضمنا دو بازیکن دیگر ( Atena N و barfali ) نیز با کسب مدال طلا به مقام های ارزشمند

    11 و 13 دست یافتند که از این دو نفر گرامی نیز صمیمانه تشکر مینمایم .

    در اینجا لازم میدانم تشکر و قدردانی مجددی داشته باشم از کاربرانی که ظرف چهار سال گذشته

    بارها و بارها و حتی ماه های متمادی درصدر و جزء 20 نفر اول رنکینگ بودند و الحق والانصاف

    شلوغی و پر جمعیتی پرشیا را من مدیون بازی خوب و رفتار پسندیده و درخور ستایش آنها میدانم

    که از معرفی تک به تک آنها به دلیل خدای ناکرده فراموشی خودم اجتناب مینمایم .

    ضمنا گویا سایت از دسامبر نسبت به حذف امتیاز chief , lord , ace اقدام نموده است

    البته حدس من است و باید از آقای سروش سئوال نمایم !

    با آرزوی سلامتی و شادکامی در زندگی برای فرد فرد شما بزرگواران . خدا حافظ و نگهدارتان

                                             شنبه 11 آذر 1391    عمو مهران 

  • بیاد و خاطره پدر.....

    2012-11-30     1012    2
    davod12
    سلام دوستان صبح زیبای آدینه همگی بخیر و شاد کامی

    دیروز به پروین خانم قول یک غزل زیبا در وصف پدر داده بودم

    این غزل خودتون بهتر میدونین از مولاناست منتها دوست و برادر زن عزیز بنده
    با کمی دست کاری و ویرایشش بمناسبت سالگرد مرحوم ابوی شون در صفحه اول یک جلد کتاب
    زحمت چاپش رو کشیدند به هر خونواده یه جلد هدیه دادند......

    امید که خوشتون بیاد ...//

    بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود..........

     

    یاد تو آیدم نظر "خوش چه نشسته ای به بر

    شوق تو ام شود بتر " بی تو بسر نمی شود

    باز تو گشته ای به در" عشق مرا دو صد کنی؟

    یا که مرا ز خود بری ؟ بی تو بسر نمی شود

    اینکه ز خود بری مرا " یا که به خود بری مرا

    نوش کنم زهر ز تو بی تو بسر نمی شود

    در نظرم گهر شوی بحر پر از صدف شوی

    ماه شوی ملک شوی بی تو بسر نمی شود

    تخت تویی بخت تویی گوهر بی مثل تویی

    شور تویی شرر تویی بی تو بسر نمی شود

    چون تو برفتی این سفر ! زانکه نبینمت دگر!

    خاک ترا کنم بسر بی تو بسر نمی شود

    مام و سه خواهران همه "هفت برادران همه

    جمله مرید در گهت "بی تو بسر نمی شود

    بس که خیال کرده م با تو قرار کرده ام

    شهره این زمان شدم " بی تو بسر نمی شود

    ( فرهنگ )  

     

    بیاد پدر

    __________________

  • بیاد و خاطره پدر.....

    2012-11-30     823    0
    davod12
    سلام دوستان صبح زیبای آدینه همگی بخیر و شاد کامی

    دیروز به پروین خانم قول یک غزل زیبا در وصف پدر داده بودم

    این غزل خودتون بهتر میدونین از مولاناست منتها دوست و برادر زن عزیز بنده
    با کمی دست کاری و ویرایشش بمناسبت سالگرد مرحوم ابوی شون در صفحه اول یک جلد کتاب
    زحمت چاپش رو کشیدند به هر خونواده یه جلد هدیه دادند......

    امید که خوشتون بیاد ...//

    بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود..........

     

    یاد تو آیدم نظر "خوش چه نشسته ای به بر

    شوق تو ام شود بتر " بی تو بسر نمی شود

    باز تو گشته ای به در" عشق مرا دو صد کنی؟

    یا که مرا ز خود بری ؟ بی تو بسر نمی شود

    اینکه ز خود بری مرا " یا که به خود بری مرا

    نوش کنم زهر ز تو بی تو بسر نمی شود

    در نظرم گهر شوی بحر پر از صدف شوی

    ماه شوی ملک شوی بی تو بسر نمی شود

    تخت تویی بخت تویی گوهر بی مثل تویی

    شور تویی شرر تویی بی تو بسر نمی شود

    چون تو برفتی این سفر ! زانکه نبینمت دگر!

    خاک ترا کنم بسر بی تو بسر نمی شود

    مام و سه خواهران همه "هفت برادران همه

    جمله مرید در گهت "بی تو بسر نمی شود

    بس که خیال کرده م با تو قرار کرده ام

    شهره این زمان شدم " بی تو بسر نمی شود

    ( فرهنگ )  

     

    بیاد پدر

    __________________

     
  • لذت بردن از زندگی در سخت ترین شرایط!!!!!!!!

    2012-11-28     1214    2
    davod12

    لذت بردن از زندگی در سخت ترین شرایط!!!!!!!!

     



    پدرو پیمنتا 

    بر اثر ابتلا به بیماری مننژیت
    دست ها و پاهای خود را از دست داده است
    ولی هنوز به زندگی امیدوار است


    آیا ما هم به اندازه او امیدوار به فضل خداوزندگی هستیم؟؟؟؟























     

    آفرین به چنین اراده ای >>

    اراده کن اراده کن و راه سیل را ببند****

    مسیر آب را به باغ زندگی نظاره کن



    اراده میکند تو را چو کوه سخت و استوار****

    شکاف سنگ خاره را بنای برج و باره کن



    اراده جاودانه میکند تو را به دشت زندگی ****

    بیا و عشق و شور را یکی یکی شماره کن


  • لذت بردن از زندگی در سخت ترین شرایط!!!!!!!!

    2012-11-28     914    0
    davod12
    لذت بردن از زندگی در سخت ترین شرایط
    پدرو پیمنتا 

    بر اثر ابتلا به بیماری مننژیت
    دست ها و پاهای خود را از دست داده است
    ولی هنوز به زندگی امیدوار است


    آیا ما هم به اندازه او امیدوار به فضل خداوزندگی هستیم؟؟؟؟























     

    آفرین به چنین اراده ای >>

    اراده کن اراده کن و راه سیل را ببند****

    مسیر آب را به باغ زندگی نظاره کن



    اراده میکند تو را چو کوه سخت و استوار****

    شکاف سنگ خاره را بنای برج و باره کن



    اراده جاودانه میکند تو را به دشت زندگی ****

    بیا و عشق و شور را یکی یکی شماره کن


  • دلتنگ جوانی.........

    2012-11-20     1043    8
    davod12

    پیشفرض


    دلم تنگ است
    دلم می سوزد از باغی که می سوزد
    نه دیداری
    نه بیداری
    نه دستی از سر یاری
    مرا آشفته می دارد
    چنین آشفته بازاری
    تمام عمر بستیم و شکستیم
    به جز بار پشیمانی نبستیم
    جوانی را سفر کردیم تا مرگ
    نفهمیدیم به دنبال چه هستیم
    عجب آشفته بازاریست دنیا
    عجب بیهوده تکراریست دنیا
    میان آنچه باید باشد و نیست
    عجب فرسوده دیواریست دنیا
    چه رنجی از محبت ها کشیدیم
    برهنه پا به تیغستان دویدیم
    نگاهی آشنا در این همه چشم
    ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم
    سبک باران ساحل ها ندیدند
    به دوش خستگان باریست دنیا
    مرا درموج حسرت ها رها کرد
    عجب یار وفاداریست دنیا

    عجب خواب پریشانی ست دنیا
    عجب آشفته بازاریست دنیا
    عجب بیهوده تکراریست دنیا
    میان آنچه باید باشد و نیست
    عجب فرسوده دیواریست دنیا


    پ ن : با خودمان می گوییم، عادت می کنیم و با صراحت زیادی، این جمله را تکرار
    می کنیم. آن چیزی که هیچ کس نمی پرسد، این است که : 
    " به چه قیمتی عادت می کنیم؟

     

    __________________
    نفس ، كز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریك 
    چو دیوار ایستد در پیش چشمانت 
    نفس كاین است ، پس دیگر چه داری چشم 
    ز چشم دوستان دور یا نزدیك ؟

     

    سلام و عرض ادب

    صبح سه شنبه همه عزیزان

    بخیر و سلامتی باد

  • مطرب بگو که کار جهان شد به كام ما...

    2012-11-18     1408    11
    goli_kh

    سلام  و صبح به خیر به همه ی اهل پرشیا

    ینی امروز انقدر خوشحالم که اینجوریمیگم:

    ساقى به نور باده برافروز جام ما        

    مطرب بگو که کار جهان شد به كام ما

    ما در پياله عكس رخ يار ديده ايم       

    اى بى خبر ز لذت شرب مدام ما

    هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق       

    ثبت است بر جريده ء عالم دوام ما

    چندان بود كرشمه و ناز سهى قدان       

    كايد به جلوه سرو صنوبر خرام ما

    مستى به چشم شاهد دلبند ما خوش است       

    زانرو سپرده اند به مستى زمام ما

    ترسم كه صرفه اى نبرد روز بازخواست      

    نان حلال شيخ ز آب حرام ما

    اى باد اگر به گلشن احباب بگذرى       

    زنهار عرضه ده بر جانان پيام ما

    گو نام ما زياد به عمدا چه مى برى       

    خود آيد آن كه ياد نيارى ز نام ما

    حافظ ز ديده دانه ء اشكى همى فشان       

    باشد كه مرغ وصل كند قصد دام ما

    درياى اخضر فلك و كشتى هلال

    هستند غرق نعمت حاجى قوام ما

    پر خاطره دیروزتون

    پر شادی امروزتون

    پر معجزه فرداتون

    و تو یه هوای سرد پاییزی:

     گرمی و عشق تو دلاتون

     لبخند رو لبلاتون

     به کام روزگارتون 

     معرفت مرامتون 

     دست خدا تو دستتون

    گلی خانوم گل!

     

  • طنز؛ تفاوت پولدار و بی پول...!

    2012-11-17     1085    3
    davod12

    طنز؛ تفاوت پولدار و بی پول...!

     

    پول دار:

    1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : یا رژیم دارد یا غذاها باب طبعش نیست.

    2- اگر لباسش كوتاه و بی قواره باشد می گویند : معلوم نیست از كدام بوتیك خریده.

    3- اگر پیاده راه برود می گویند : كار عاقلانه ای میكنه پیاده روی برای سلامتی بدن لازمه.

    4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : ببین چه كار واجبی داره كه اینقدر عجله می كنه.

    5- اگر از اداره بیرون كنند می گویند : چون مداخلش و عایداتش زیاد بود حسودها برایش زدند.

    6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : احتیاجی نداره حالا استراحت می كنه.

    7- اگر بمیرد می گویند : حیف شد مرد


    بی پول:

    1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : بیچاره عادت نداره غذاهای خوب بخوره.

    2- اگر لباسش كوتاه و بی قواره باشد می گویند : نیگاش كن ، لباس به تنش زار می زنه.

    3- اگر پیاده راه برود می گویند : جون سگ داره این همه راه رو می خواد پیاده بره.

    4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : انگار از قحطی برگشته.

    5- اگر از اداره بیرون كنند می گویند : دزدی كرده.

    6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : لش تن پرور حال كار هم نداره.

    7- اگر بمیرد می گویند : خدا بیامرزدش.

  • غروب جمعه...................

    2012-11-16     935    2
    davod12

    تو را قسم به حريم شکيب و حرمت صبر
    که با شتاب خود اين عشق را حرام مکن

    ...سر ستاره مبر زير پاي ظلمت شب
    چراغ صاعقه را برخي ظلام مکن

    به کينه مي گسلد از اميدمان رگ و پي
    تو را که گفت اين تيغ در نيام مکن ؟

    تو را که گفت که مگشا دريچه بر رخ گل ؟
    تو را که گفت به رنگين کمان سلام مکن ؟

    به غير مهر مخواه از سرشت ويژه ي خويش
    از آفتاب به جز آفتاب وام مکن

    مجال عيش به قدر دمي و بازدمي است
    به غير عشق از اين فرصت اغتنام مکن

    هنوز مانده که ياس من و تو غنچه کند
    تو را که گفت که اين باغ را تمام مکن ؟

     

    غروب جمعه دلم ميگيرد.

    مثل تمام كبوتران عاشق ،كه عصرهاي دلتنگي،

    بالهاي خسته شان را به بهانه ديدن يار،

    تا اوج ميگشايند.

    از بلندترين نقطه هر خاك سرك ميكشند،

    شايد براي لحظه اي جفت خويش را بيابند.

    ولي دريغ.

    بعد از ساعتها ،خسته تر از پيش به خانه بر مي گردند و بدون آب و دانه ،

    چشمهاي ماتمزده شان را بسته،

    به اميد فردا به خواب مي روند .

    كاش من هم كبوتر بودم تا به اميد ديدار دوباره ات به خواب ميرفتم مادر.

    مرا درياب امشب مادر ..........



    تقدیم به دوستانی که در فراق عزیزانشان هستند

    سلام و عرض ادب

    دوستان آدینه خوشی را برایتان آرزومندم

  • خنده مستانه.........

    2012-11-15     1181    5
    davod12

    خنده مستانه

     

    با عزیزان درنیامیزد دل دیوانه ام
    در میان آشنایانم ولی بیگانه ام


    از سبک روحی گران ایم یه طبع روزگار
    در سرای اهل ماتم خنده مستانه ام


    نیست در این خکدانم آبروی شبنمی
    گر چه بحر مردمی را گوهر یکدانه ام


    از چو من آزاده ای الفت بریدن سهل نیست
    می رود با چشم گریان سیل از ویرانه ام


    آفتاب آهسته بگذارد درین غمخانه پای
     تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه ام


    بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
    بر بساط سبزه و گل سایه پروانه ام


    گرمی دلها بود از ناله جانسوز من
    خنده گلها بود از گریه مستانه ام


    هم عنانم با صبا سرگشته ام سرگشته ام
    همزبانم با پری دیوانه ام دیوانه ام


    مشت خکی چیست تا راه مرا بند رهی ؟
    گرد از گردون بر آرد همت مردانه ام

     

     

     

    سلام

     

    صبح زیبای سرد پاییز یتان

     

    بخیر و نیکی


     

  • بار گران..........

    2012-11-14     940    4
    davod12

    بار گران

    زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست
    عمر جاویدان عذاب جاودانی بیش نیست


    لاله بزم آرای گلچین گشت و گل دمساز خار
    زین گلستان بهره بلبل فغانی بیش نیست


    می کند هر قطره اشکی ز داغی داستان
    گر چه شمعم شکوه دل را زبانی بیش نیست


    آنچنان دور از لبش بگداختیم کزتاب درد
    چ.ن نی اندام نحیفم استخوانی بیش نیست


    من اسیرم در کف مهر و وفای خویشتن
    ورنه او سنگین دل نامهربانی بیش نیست


    تکیه پر تاب و توان کم کن در میدان عشق
    آن ز پا افتاده ای وین ناتوانی بیش نیست


    قوت بازو سلاح مرد باشد کآسمان
    آفت خلق است و در دستش کمانی بیش نیست


    هر خس و خاری درین صحرا بهاری داشت لیک
    سر به سر دوران عمر ما خزانی بیش نیست


    ای گل از خون رهی پروا چه داری ؟ کان ضعیف
    پر شکسته طایر بی آشیانی بیش نیست

     



    سلام

    صبح زیبای سرد پاییز یتان

    بخیر و نیکی


    __________________

     

  • کتابهای خواندنی:جاناتان مرغ دریایی

    2012-11-13     1383    27
    goli_kh

    سلام

    یه سلام گرم از یه مشهد سرد و ابری به همه ی پرشیاییای بامعرفت

     «جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ»یکی دیگه از اون کتاباس که باید چند بار خوند.

    جاناتان، مرغ دریایی ، کتابیه سرشار از امید. داستان پرواز و رهایی. داستان چگونه پریدن و چگونه دل کندن ، داستان رها کردن و شکستن تمام عادات. یک داستان نمادین که میشه از اون اوج گرفتن رو یاد گرفت. اینکه هرگز نباید مایوس شد و دست از تلاش کشید. یه جمله رو تو این کتاب خیلی دوست دارم:

    «جاناتان گفت: آیا مکانی به نام بهشت وجود دارد؟

    -خیر جاناتان ,چنین مکانی وجود ندارد.بهشت یک مکان نیست،و یک زمان هم نیست. بهشت یعنی کامل شدن.»

    تو این هوای سرد پاییزی 
    گرمی و مهربونی تو دلاتون
    لبخند رو لبلاتون

    به کام روزگارتون 

    معرفت مرامتون 

    دست خدا تو دستتون

    گلی خانوم گل!

  • باز هم کتابهای خواندنی...

    2012-11-12     1282    13
    goli_kh

    سلام

    یه سلام گرم از یه مشهد سرد ابری

    و تو کتاب«شازده کوچولو:اثر آنتوان دوسنت اگزوپری»خوندم:

    «وقتی با آدم بزرگ ها ازدوست تازه تان حرف بزنید ازتان درباره چیزهای اساسی اش سوال نمی کنند.هیچ وقت نمی پرسند :

    "آهنگ صداش چه طور است؟
    چه بازی هایی را بیشتر دوست دارد؟ 
    پروانه جمع می کند یا نه؟ "
    می پرسند: 
    " چند سالش است؟ 
    چند تا برادر دارد؟ 
    وزنش چه قدر است؟ 
    پدرش چه قدر حقوق می گیرد؟ "
     و تازه بعد از این سوال ها است که خیال میکنند طرف را شناخته اند.

    اگر به آدم بزرگ ها بگویید یک خانه قشنگ دیده ام از آجر قرمز که جلو پنجره هاش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. 
    باید حتما بهشان گفت یک خانه صد میلیونی دیدم تا صداشان بلند بشود که:" واااااااای چه قشنگ!"

     

    تو یه هوای سرد پاییزی 
    گرمی تو دلاتون
    لبخند رو لبلاتون

    به کام روزگارتون 

    معرفت مرامتون 

    دست خدا تو دستتون

    گلی خانوم گل!

  • کتابهایی که باید در هر سنی خواند...

    2012-11-11     1555    64
    goli_kh

    سلام 

    صبح همگی پر نیکی

    فکر میکنم بعضی کتابا رو باید هر چند سال یه بار که طرز فکرمون عوض میشه بخونیم و هر بار یه چیز تازه ازش یاد بگیریم.

    «بابا لنگ دراز اثر جین وبستر »تو بخشی از کتاب خوندم: 

    «از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت :

    جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند؛درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.

    دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است.آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که از دست رفته و به دست نخواهد آمد.   

    دوستدارتو : بابالنگ دراز»

    تو یه هوای بهاری پاییزی 
    بهار تو دلاتون
    لبخند رو لبلاتون

    به کام روزگارتون 

    معرفت مرامتون 

    دست خدا تو دستتون

    گلی خانوم گل!

  • حکایت رستم دستان در روزگار ما

    2012-11-10     3159    2
    davod12

    حکایت رستم دستان در روزگار ما

    علیرضا فانی، خالق نمایشگاه عکس "من آنم که…"، به دویچه وله می‌گوید: «کلاه‌خود این آدم او را شبیه به رستم کرده و این کلاه‌خود نمادی از گذشته پرافتخاری‌ست که جامعه ما به آن می‌نازد، اما این گذشته برای امروز ما ...................»

    برای دیدن تصاویر کامل این گزارش , بر روی عکس زیر کلیک کنید

    حکایت رستم دستان در روزگار ما

    حکایت رستم دستان در روزگار ما

     

    نبرد بین جومونگ و رستم دستان ( شعر طنز )

    پست

    کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو

    به رستم چنین گفت اون جومونگ!

    ندارم ز امثال تو هیچ باک
    که گر گنده ای من ز تو برترم
    اگر تو یلی من ز تو یلترم

    رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

    منم مرد مردان ایران زمین
    ز مادر نزادست چون من چنین
    تو ای جوجه با این قد و هیکلت
    برو تا نخورده است گرز بر سرت

    جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

    تو را هیچ کس بین ایرانیان
    نمی داندت چیست نام و نشان
    ولی نام جومونگ وسوسانو را
    همه میشناسند در هر مکان
    تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
    بیا عکس من را به پوستر ببین
    ببین تی وی ات را که من سوژشم
    ببین حال میدن در جراید به من
    منم سانگ ایل گوکه نامدار
    ز من گنده تر نامده در جهان
    تو در پیش من مور هم نیستی
    کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی

    در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

    چنین گفت رستم به این مرد جنگ
    جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
    چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
    که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
    مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
    من آن (تسو) سوسولت! نیستم
    منم رستم، آن شیر ایــران زمین
    (بویو) کوچک است در نگاهم همین

    بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

    جومونگ آمد از پشت تل سیاه
    کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
    بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
    هم اینک صدایت به گوشــم رسید
    (سوسانو) هماره بود همسرم
    دهــم من به فرمان او این سرم
    چون او گفته با تو نجنگم رواست
    دگر هر چه گویم به او بر هواست!

    و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

    و این شد که رستم سخن تازه کرد
    که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
    بگفت ای جومونگا که حرف دل است
    که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
    که ما پهلوانیم و این است حالمان
    که دادار باید رسد بر دل این و آن!

    و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

    بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
    کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!

     

    سلام

    شب همگی بخیر

    در صورت باز نشدن تصاویر از وی پی کمک بگیرین

  • پروردگارا...

    2012-11-10     1340    46
    goli_kh

    پروردگارا

    مهربانم تو را سپاس میگویم

    بخاطر تمام نعمت هایی که بر من روا داشتی بی دریغ و بی منت.

    بخاطر تمام آنچه که به من عطا کردی و بازستاندی که در هر دو خیری نهفته است.

    بخاطر تمام در اغوش کشیدن هایت،برای همراهی هایت و دستهای یاری رساندن هایت.

    بخاطر تمام سختی ها و  تنهایی هایی که کشیدم و اشکهایی که ریختم چرا که تمام اینها باعث شدن به تو نزدیک تر شوم.

    بخاطر نعمت سلامتی که به من،خانواده و دوستان خوب و مهربانم ارزانی بخشیدی.

    بخاطر تمام دوستهای خوبی که برام هدیه فرستادی.

    بخاطر چشناندن طعم زیبای دوست داشتن.

    و تو را سپاس میگویم بخاطر بودنت و خداییت

     پروردگارا

    آرامش ده تا بپذيرم آنچه را كه نميتوانم تغيير دهم. 

     دليري ده تا تغيير دهم آن چه را كه ميتوانم تغيير دهم.

     بينش ده تا تفاوت اين دو را بدانم.

     فهم ده تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند.

    آمین

    سلام

    صبح شنبه ی همگی به نیکی
    هفته تون سراسر اتفاقای شاد و شیرین غیر منتظره
    تو یه هوای سرد پاییزی 
    گرمی تو دلاتون
    لبخند رو لبلاتون

    به کام روزگارتون 

    معرفت مرامتون 

    دست خدا تو دستتون

    گلی خانوم گل!

     

  • یادش بخیر...............

    2012-11-09     1028    7
    davod12

    اطلاعات لطفا

    خیلی کوچک بودم، اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم.

    هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف می زد می ایستادم و گوش می کردم و لذت می بردم.

    بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی زندگی می کند که همه چیز را می داند. اسم این موجود "اطلاعات لطفا” بود، و به همه سوالها پاسخ می داد. ساعت درست را می دانست و شماره تلفن هر کسی را به سرعت پیدا می کرد. بار اولی که با این موجود عجیب رابطه بر قرار کردم روزی بود که مادرم به دیدن همسایه مان رفته بود. رفته بودم در زیر زمین و با وسایل نجاری پدرم بازی می کردم که با چکش کوبیدم روی انگشتم.

    دستم خیلی درد گرفته بود ولی انگار گریه کردن فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که دلداریم بدهد.

    انگشتم را کرده بودم در دهانم و همین طور که می مکیدمش دور خانه راه می رفتم. تا اینکه به راه پله رسیدم و چشمم به تلفن افتاد! فوری رفتم و یک چهار پایه آوردم و رفتم رویش ایستادم.

    تلفن را برداشتم و در دهنی تلفن که روی جعبه بالای سرم بود گفتم اطلاعات لطفا.

    صدای وصل شدن آمد و بعد صدایی واضح و آرام در گوشم گفت: اطلاعات.

    "انگشتم درد گرفته…” حالا یکی بود که حرف هایم را بشنود، اشکهایم سرازیر شد.

    پرسید مامانت خانه نیست؟

    گفتم که هیچکس خانه نیست.

    پرسید خونریزی داری؟

    جواب دادم: نه، با چکش کوبیدم روی انگشتم و حالا خیلی درد دارم.

    پرسید: دستت به جا یخی می رسد؟

    گفتم که می توانم درش را باز کنم.

    صدا گفت: برو یک تکه یخ بردار و روی انگشتت نگه دار.

    یک روز دیگر به اطلاعات لطفآ زنگ زدم.

    صدایی که دیگر برایم غریبه نبود گفت: اطلاعات.

    پرسیدم تعمیر را چطور می نویسند؟ و او جوابم را داد.

    بعد از آن برای همه سوالهایم با اطلاعات لطفا تماس می گرفتم.

    سوالهای جغرافی ام را از او می پرسیدم و او بود که به من گفت آمازون کجاست. سوالهای ریاضی و علومم را بلد بود جواب بدهد.

    او به من گفت که باید به قناریم که تازه از پارک گرفته بودم دانه بدهم. روزی که قناری ام مرد با اطلاعات لطفا تماس گرفتم و داستان غم انگیزش را برایش تعریف کردم. او در سکوت به من گوش کرد و بعد حرفهایی را زد که عموما بزرگترها برای دلداری از بچه ها می گویند. ولی من راضی نشدم.

    پرسیدم: چرا پرنده های زیبا که خیلی هم قشنگ آواز می خوانند و خانه ها را پر از شادی می کنند عاقبتشان این است که به یک مشت پر در گوشه قفس تبدیل می شوند؟

    فکر می کنم عمق درد و احساس مرا فهمید، چون که گفت: عزیزم، همیشه به خاطر داشته باش که دنیای دیگری هم هست که می شود در آن آواز خواند و من حس کردم که حالم بهتر شد.

    وقتی که نه ساله شدم از آن شهر کوچک رفتیم… دلم خیلی برای دوستم تنگ شد.

    اطلاعات لطفا متعلق به آن جعبه چوبی قدیمی بر روی دیوار بود و من حتی به فکرم هم نمی رسید که تلفن زیبای خانه جدیدمان را امتحان کنم. وقتی بزرگتر و بزرگتر می شدم، خاطرات بچگیم را همیشه دوره می کردم. در لحظاتی از عمرم که با شک و دودلی و هراس درگیر می شدم، یادم می آمد که در بچگی چقدر احساس امنیت می کردم. احساس می کردم که "اطلاعات لطفا” چقدر مهربان و صبور بود که وقت و نیرویش را صرف یک پسر بچه می کرد.

    سالها بعد وقتی شهرم را برای رفتن به دانشگاه ترک می کردم، هواپیمایمان در وسط راه جایی نزدیک به شهر سابق من توقف کرد. ناخوداگاه تلفن را برداشتم و به شهر کوچکم زنگ زدم: اطلاعات لطفا!

    صدای واضح و آرامی که به خوبی می شناختمش، پاسخ داد اطلاعات.

    ناخوداگاه گفتم می شود بگویید تعمیر را چگونه می نویسند؟

    سکوتی طولانی حاکم شد و بعد صدای آرامش را شنیدم که می گفت : فکر می کنم تا حالا انگشتت خوب شده.

    خندیدم و گفتم: پس خودت هستی، می دانی آن روزها چقدر برایم مهم بودی؟

    گفت : تو هم می دانی تماسهایت چقدر برایم مهم بود؟ هیچوقت بچه ای نداشتم و همیشه منتظر تماسهایت بودم.

    به او گفتم که در این مدت چقدر به فکرش بودم. پرسیدم آیا می توانم هر بار که به اینجا می آیم با او تماس بگیرم؟

    گفت: لطفا این کار را بکن، بگو می خواهم با ماری صحبت کنم.

    سه ماه بعد من دوباره به آن شهر رفتم.

    یک صدای نا آشنا پاسخ داد: اطلاعات.

    گفتم که می خواهم با ماری صحبت کنم.

    پرسید: دوستش هستید؟

    گفتم: بله یک دوست بسیار قدیمی.

    گفت: متاسفم، ماری مدتی نیمه وقت کار می کرد چون سخت بیمار بود و متاسفانه یک ماه پیش درگذشت.

    قبل از اینکه بتوانم حرفی بزنم گفت: صبر کنید،

    ماری برای شما پیغامی گذاشته،

    یادداشتش کرد که اگر شما زنگ زدید برایتان بخوانم، بگذارید بخوانمش.

    صدای خش خش کاغذی آمد و بعد صدای نا آشنا خواند:

    به او بگو که دنیای دیگری هم هست که می شود در آن

    آواز خواند… خودش منظورم را می فهمد.

  • نه واقعا کدومشون به نظرت ماندگارتر هست؟؟؟؟

    2012-11-07     2050    9
    davod12
    واقعا کدومشون به نظرت ماندگارتر هست؟؟؟
    خب به نظرتون کدوم دوستی پایدار تره؟و ماندگار تر هست!
    این یک نظر سنجی هست!
    فقط دارم دوستی رومیگمااااااااا

    دوستی پسر با پسر





    دوستی دختر با دختر


    [

    دوستی دختر و پسر


    [



    __________________
  • نمیدونم چرا؟!

    2012-11-07     1245    37
    goli_kh

    سلام

    صبح همگی پر شادی

    چند روز پیش با ارسطو رفته بودم پارک پایین خونه.برگشتن تو آسانسور دوتا خانوم سوار شدن .یکی با لبخند و یکی جدی و اخمالو!

    ارسطو به جفتشون خندید.خانوم خندونه گفت:ماشالا چه پسری!اما...

    بعضی وقتا بعضی از آدما حتی به لبخندای بچه ها هم اخم میکنن!

    نمیدونم چرا؟!

    مگه نمیدونن «خنديدن يک نيايشه و اگه بتوني بخندی یاد گرفتی که چطور نيايش کني !»
    مگه نمیدونن«وقتی که هر سلول بدن بخنده،هر بافت از شادي بلرزه، آرامش بزرگی با خودش میاره؟!»
    مگه نمیدونن«کسي مي تونه بخنده که طنز آميزي تمامي بازي زندگي رو مي بينه؟!»

    اصن آقا «کوتاه ترين راه براي گفتن دوستت دارم لبخنده» !     

    بابا باور بفرمایین«شادي اگر تقسيم بشه،دو برابر مي شه ولی غم اگر تقسيم بشه،نصف!»
    يادمون  باشه:«انسان هاي خندان و شاد به خداوند شبيه ترند! »  

    پس پاشو!

    یکم موسيقي گوش کن،برقص،بخند(حتي به زور!!!)،بعدش  بنشين و ببین اثرات همين حرکات به اصطلاح اجباري رو ببین! 

    فراموش نکن:

    همه ی لحظه تو چه گريه کني يا بخندي؛بالاخره مي گذره،امتحان کن! 
    بهشت يعني،شادي،خنده،سرور و شعف! 
    جاي تأسفه؛ما براي شاد بودن بهانه مي خوايم،ولي براي غمگين بودن نياز به هيچ بهانه اي نداريم!

    با شادي خدا رو و مهمونی زندگي رو تجليل کنيم.

    سرور و شادي،خداي درون هر فرده که از عمق دلش متجلي مي شه! 
    شادي يکي از ساده ترین و کم هزینه ترین راه هاي نزدیک شدن به خداست! 

    دلم میخواد به اونایی که اخم میکنن،نق میزنن و خلاصه افکار منفی دارن بگم:

    اگه کسی بهت لبخند نمیزنه دلیلش لبای بسته ی خودته ها!

    یه بارم که شده لبخند زدن و تجربه کن.مطمئن باش هميشه يکي هست که عاشق لبخند تو باشه! 

    بخند !به خدا ضرر نمي کني!

    لبخند رو لباتون

    به کام روزگارتون 

    معرفت مرامتون 

    لبخند خدا همراهتون 

    گلی خانوم گل!

  • چند موضوع در یک بلاگ.......

    2012-11-05     1388    2
    davod12

    جرأت عبور از این جاده های ژاپن را دارید؟!

     


    جرأت عبور از این جاده های ژاپن را دارید؟!

    جرأت عبور از این جاده های ژاپن را دارید؟!

    جرأت عبور از این جاده های ژاپن را دارید؟!


    جرأت عبور از این جاده های ژاپن را دارید؟!

    جرأت عبور از این جاده های ژاپن را دارید؟!

    جرأت عبور از این جاده های ژاپن را دارید؟!

     

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

     

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

    استفاده خلاقانه از وسایل کهنه منزل +عکس

     

    محض خنده

    ********

    جواب ایرانی ها به اس ام اس یه ناشناس :

    دهه پنجاهی: حتما" اشتباه فرستاده
    دهه شصتی بعد چند بارتکرار: شما؟
    دهه هفتادی:هنوز عرقه پیام خشک نشده u؟
    دهه هشتادی: کدوم یکی هستی؟
    اینطور پیش بره نودی ها شماره ناشناس ندارن...

    ********


    پسربه دختره:کجا میری؟ دختر:میرم خودکشی کنم! پسر:پس چرا اینقد آرایش کردی؟ دختر:آخه فردا عکسم تو روزنامه ها چاپ میشه!

    ********


    دقت کردین جمله ” تا 5 دقیقه دیگه آماده ام.” خانوما و جمله ” تا 5 دقیقه دیگه خونه ام.” آقایون یه معنی رو میده.

    ********


    اخرش ما نفهمیدیم تو رو بوسی کردن باید دوتا بوس کنیم یا سه تا
    لامصب خیلی شرایط سختیه یهو میخوای سه تا بوس کنی طرفو ، اون دوتا بوس میکنه جا خالی میده وسط جمع ضایع میشی :|

    ********

    امروز هم زمان هم آیفونمون زنگ خورد و هم تلفونمون
    مامان بابام هول شدن چیکار کنن مامانم تلفونو برداشته میگه کیه؟
    بابام هم آیفن رو برداشته میگه الو سلام العلیکم
    :|

    ********


    امروز در اوج بی پولی به حالت طعنه این اس رو از خوابگاه بعداز یه ماه به مامانم زدم:
    سلام مامان
    خوبین؟خوشین؟
    بابا چه طوره؟
    پول لازم ندارین؟اگه لازم دارین بگین براتون بفرستم...پول هستاااا..!!
    .
    .
    .
    .
    مامانم جواب داد:
    سلام پسرم
    چه قدر می تونی بفرستی؟!

    ********


    چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم
    رفتم یه کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم
    مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری تو اون اینترنت بی صاحاب برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
    بابام کلا محلم نذاشت
    داداش کوچیکم هم داشت از خوشحالی بالا پایین میپرید و میگفت اخ جون سعید بمیره اتاقش مال من میشه
    :|

    ********



    هیچی بدتر از این نیست خسته بخوابی جلو تلویزیون
    ببینی کنترل گم شده و بخوای بلندشی دنبالش بگردی ….

    ********


    بعضیا عابر بانک رو با لپ تاپ اشتباه میگیرن . قشنگ نیم ساعتی باهاش کار میکنن

    ********



    يك سال پولامو جمع كردم باهاش ماشين بخرم الان ميتونم باهاش 3 تا سطل ماست سون بخرم!

    ********


    خواهرم یه کوکو درست کرده متشکل از قیمه، مرغ و بادمجون که تو طول هفته خورده بودیم :|
    اسمشم گذاشته "آنچه گذشت"

    ********


    پسره 8 سالشه از باباش تبلت میخواد
    ما 8 سالمون بود دستمونو گاز میگرفتیم جاش بمونه شبیه ساعت مچی بشه!

    ********


    يکی بود یکی نبود

    غیر از خدا هیچ کس نبود (دقت کنید، هیچ کس نبود)

    در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند...:|

    حالا می فهم

    ما با قصه خواب نمی رفتیم

    لامصـــب همون اول هنگ می کردیم =)))

    ********

     

    سلام

    روز خوبی داشته باشین  

  • رازهای عشق...قسمت اول

    2012-11-04     1036    13
    davod12

    رازهای عشق...

    گفتار های دونالد والترز خیلی کوتاه است گاهی به یک خط هم نمیرسد.
    اما اگر هر یک از آنها را برای چند بار در روز بخوانید اثر عمیقی در روح شما خواهد داشت.
    هر گفتار برای یک روز است .یکی از روزهای زندگی شما که با تکرار این جملات و ورود مفهموم شان به ضمیر ناخود آگاه شما خیلی زیبا تر خواهد شد .
    در هر حالی که هستید به خصوص پیش از خواب یکی از گفتار ها را تکرار کنید .ابتدا با صدای بلند و کم کم به شکل زمزمه .
    آری به همین سادگی...



    1. راز عشق در تواضع است .
    این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست.
    بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.
    میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند،
    تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت
    آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.



    2. راز عشق در احترام متقابل است.
    احساسات متغیر اند، اما احترام دو طرف ثابت می ماند .
    اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است ،
    با احترام به نظریاتش گوش کن .
    احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد .



    3. راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید .
    عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است .



    4. راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگی ات راخوشحال کند 

    ،
    کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ،تحسین ،

    لبخندی از روی محبت .
    نگذار که جویبار محبت از کمی باران ، بخشکد.



    5. راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ ، با محبت تزئین کنید .

    بذر علاقه ها و عقیده های تازه رابکار که زیبایی بروید .
    ضمنا فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا
    غنچه های گل پوشیده از علف های هرز عادت شود .
    برای اینکه عشق همواره با طراوت بماند فباید به آن
    مثل هنر خلاقانه نگاه کرد .



    6. راز عشق در خوش مشربی است .
    شوخی با دیگران را فراموش نکن ، در ضمن
    مراقب شوخی هایت هم باش .
    شوخی نا پسند نکن . شوخی باید از روی حسن
    نیت باشد ،نه نیشدار .



    7. راز عشق در این است که
    حقیقت اصلی عشق ، یعنی تفکر را از یاد نبری .
    آیا یک رابطه دراز مدت ، مهم تر از اختلافات
    کوچک و زود گذر نیست ؟



    8. راز عشق در این است که
    مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی ،
    و صبر کنی تا خون سردی را دوباره به دست آوری .
    با این که احساس جلوه الهام است ، اما شخص
    عصبانی نمی تواند چیز ها را با وضوح درک کند .
    قلبت را آرام کن .
    تنها به این وسیله است که می توانی چیز ها
    را آنگونه که هستند ، در یابی .



    9. راز عشق در این است که
    طرف مقابلت را تحسین کنی .
    هر گز با فرض این که خودش این چیز ها را
    می داند ،از تحسین غافل نشو .
    مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بار ها با خلوص نیت
    بگویی : دوستت دارم .
    گر چه احساسات بشری به قدمت نسل بشر
    است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند .



    10. راز عشق در این است که
    در سکوت دست یکدیگر را بگیرید .
    کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید .



    11. راز عشق در توجه کردن به لحن صدا است
    برای تقویت گیرایی صدا ، باید آنرا از قلب برآورید ،
    سپس رهایش کنید تا بلند بشود وبه سمت پیشانی برود
    تار های صوتی را آرام و رها نگه دار .
    اگر احساسات قلبی ات را به وسیله صدا بیان کنی ،آن
    صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد .



    12. راز عشق در این است که بیشتر با نگاه حرف بزنی ،
    زیرا چشم ها پنجره های روح هستند .
    اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کنی ،
    مثل آن است که
    پنجره ها را با پرده های زیبایی بیارایی
    و به خانه گرما و جذابیت ببخشی.



    13. راز عشق دراین است که
    از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید ،
    زیرانقص همواره جزء لا ینفک انسان است
    ذهنت را بر ارزشهایی متمرکز کن
    که شما را به یکدیگر نزدیک تر میکند
    نه بر مسائلی که بین شما فاصله می اندازد .



    14. راز عشق در این است که
    حس تملک را از خود دور کنی .
    در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود .
    شریک زندگی ات را با طناب نیاز مبند .
    گیاه هنگامی رشد میکند که آزادانه از هوا و نور آفتاب
    استفاده کند.



    15. راز عشق در این است که

    شریک زدگی ات را در چار چوبی که خودت می پسندی
    حبس نکنی .عیبجویی باعث تباهی می شود .
    همه چیز را همان طور که هست بپذیر ،
    تا هر دو شاد باشید .قانون طلایی این است :
    نقاط قوت را تقویت کن ،
    و ضعف ها را نه تقویت کن نه تقبیح .
    هرگز سعی نکن با سوزاندن ،
    جلوی خونریزی زخم را بگیری .

    سلام صبح همه عزیزان بخیر

    از آنجا که مطلب بلاگ زیاد بود و نخواستم خارج از حوصله شما بزرگواران باشد

    در 2 قسمت آماده کردم

    قسمت دومش را هم انشالله فردا خدمتتون ارایه خواهم نمود./

     

    ارادتمندتون : داود

  • به اين ميگن دانشگاه.........

    2012-11-04     852    0
    davod12
    به اين ميگن دانشگاه
    به منظور کاهش در مصرف برق و استفاده کمتر از آسانسور و همچنین افزایش نشاط اساتید و دانشجویان 


    ابتكار جالب در دانشگاه مونيخ 



    Click this bar to view the original image of 580x386px and 82KB.
     


    Click this bar to view the original image of 580x374px and 82KB.
     



    Click this bar to view the original image of 580x383px and 123KB.
     


    Click this bar to view the original image of 580x368px and 52KB.

     

  • معانی نام کشورهای دنیا....................

    2012-11-01     1003    4
    davod12

           معنای اسم همه کشورهای دنیا

     

     


     

    آرژانتین: سرزمین نقره (اسپانیایی)
    آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما (آفتابی) جنوبی (لاتین، یونانی)
    آفریقای مرکزی: سرزمین بدون سرما (آفتابی) مرکزی (لاتین،یونانی)

    آلبانی: سرزمین کوهنشینان

    آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن (فرانسوی – ژرمنی)
    آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود   
    اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی)
    اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی)
    ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/دری)
    اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)
    استرالیا: سرزمین جنوبی (از لاتین)
    استونی: راه شرقی (ژرمنی)
    اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری)
    اسکاتلند:سرزمین اسکات‌ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین).
    افغانستان: سرزمین قوم افغان (فارسی)
    اکوادور: خط استوا (اسپانیایی)
    الجزایر: جزیره‌ها(عربی)  
    السالوادور: رهایی بخش مقدس (اسپانیایی)
    امارات متحده عربی: شاهزاده نشین‌های یکپارچه عربی (عربی)
    اندونزی: مجمع الجزایر هند(فرانسوی)
    انگلیس: سرزمین پیر استعمار (ژرمنی)
    اوروگوئه: شرقی 
    اوکراین: منطقه مرزی (اسلاوی)
    ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی
    ایتالیا: شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی)
    ایران: سرزمین آریایی‌ها٬ برگرفته از واژهٔ «آریا» به معنی نجیب و شریف
    ایرلند: سرزمین قوم ایر(انگلیسی)
    ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)؛

    باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)
    بحرین: دو دریا (عربی)
    برزیل: چوب قرمز

    بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان (لاتین)
    بلژیک: سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و کیسه می‌داده
    بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه‌ای بومی به معنای آب گل آلود
    بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)
    بوتان: تبتی تبار

    بوتسوانا: سرزمین قوم تسوانا
    بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار (از زبان‌های موره –دیولا)
    بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین

    پاراگوئه: این سوی رودخانه
    پاکستان: سرزمین پاکان (فارسی /دری)
    پاناما:جای پر از ماهی (زبان کوئِوا)
    پرتغال: بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین)
    پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)

    تاجیکستان: سرزمین تاجیک‌ها (فارسی /دری)
    تانزانیا: این نام از هم امیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است
    تایلند: سرزمین قوم تای
    ترکمنستان: سرزمین ترک + ایمان=ترکیمان=ترکمان= ترکمن (سرزمین تورک هایی که مسلمان شده اند)، مربوط به سده های آغازین اسلام
    ترکیه: سرزمین قوی‌ها (ترکی با پسوند عربی)
    جامائیکا: سرزمین بهاران
    جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می‌گفتند(زبان آفار)
    چاد: دریاچه ( زبان بورنو)
    چین: سرزمین مرکزی (چینی)
    دانمارک: مرز قوم "دان”؛

    دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)
    روسیه: کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی”راؤش”)
    روسیه سفید (بلاروس): درخشنده (روس) سفید (روسی)  
    رومانی: سرزمین رومی‌ها
    زلاند نو: زلاند جدید (زلاند نام یکی از استان‌های هلند به معنای دریاست)؛
    ژاپن: سرزمین خورشید تابان (ژاپنی)

    ساحل عاج: ساحل عاج
    سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)
    جزایر سلیمان: از نام حضرت سلیمان
    سوئد: سرزمین قوم "سوی”
    سوازیلند: سرزمین قوم سوازی
    سوئیس: سرزمین مرداب
    سودان: سیاهان (عربی)
    سوریه: سرزمین آشور (سامی)
    سیرالئون: کوه شیر

    شیلی: پایان خشکی- برف (از زبان بومی آنجا)
    صحرا: بیابان (عربی)
    صربستان: سرزمین قوم صرب

    (یوگسلاوی: (سرزمین اسلاو های جنوب
    عراق: شاید از ایراک به معنای ایران کوچک (فارسی)
    عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبخت. واژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد است، سعود یعنی خوشبخت
    فرانسه: سرزمین قوم فرانک (از اقوام سلتی)
    فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن
    فنلاند: سرزمین قوم "فن”

    فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ
    قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله (قرقیزی)
    قزاقستان: سرزمین کوچگران (قزاقی)
    قطر: شاید به معنای بارانی (عربی)
    کاستاریکا: ساحل غنی (اسپانیایی)
    کانادا: دهکده (زبان سرخپوستی”ایروکوئی”)
    کلمبیا:سرزمین کلمب(کریستف کلمب)(اسپانیایی)
    کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو)
    کویت: دژ کوچک (هندی-عربی)

    گرجستان:سرزمین کشاورزان (یونانی)
    لبنان:سفید (عبری)
    لهستان: سرزمین قوم "له”
    لیبریا: سرزمین آزادی
    مجارستان: سرزمین قوم مجار (مجاری)
    مراکش: مغرب؛ مصر: شهر – آبادی؛
    مقدونیه: سرزمین کوه نشین‌ها، بلندنشین‌ها (یونانی)
    مکزیک: اسپانیای جدید (اسپانیایی)
    موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین) 
    میکرونزی: مجمع الجزایر کوچک (فراسوی)

    نروژ: راه شمال
    نیجر: سیاه (لاتین)
    نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین) 
    نیکاراگوئه دریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) – آگوئه (اسپانیایی)

    واتیکان: گرفته شده از نام تپه‌ای به نام واتیکان (اتروسکی)
    ونزوئلا: ونیز کوچک
    ویتنام: اقوام "ویت” جنوبی (ویتنامی)
    ولز: بیگانگان (ژرمنی)
    هلند: سرزمین چوب (آلمانی)
    هند: پر آب (فارسی باستان)
    هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی)
    یمن: خوشبخت
    یونان: سرزمین قوم "یون”

  • گردن بند مرواريد.......

    2012-10-31     961    2
    davod12

     گردن بند مرواريد........


    جینی دختر کوچولوی زیبا و باهوش پنج ساله ای بود که یک روز که همراه مادرش برای خرید به مغازه رفته بود، چشمش به یک گردن بند مروارید بدلی افتاد که قیمتش 5/2 دلار بود،چقدر دلش اون گردنبند رو می خواست.

    پس پیش مادرش رفت و از مادرش خواهش کرد که اون گردن بند رو براش بخره.

    مادرش گفت : خب! این گردنبند قشنگیه، اما قیمتش زیاده،اما بهت میگم که چکار می شه کرد!

    من این گردنبند رو برات می خرم اما شرط داره : ' وقتی رسیدیم خونه، لیست یک سری از کارها که می تونی انجامشون

    بدی رو بهت می دم و با انجام اون کارها می تونی پول گردن بندت رو بپردازی و البته مادر بزرگت هم برای تولدت بهت

    چند دلار هدیه می ده و این می تونه کمکت کنه.' جنی قبول کرد.. او هر روز با جدیت کارهایی که بهش محول شده بود

    رو انجام می داد و مطمئن بود که مادربزرگش هم برای تولدش بهش پول هدیه می ده.بزودی جینی همه کارها رو انجام

    داد و تونست بهای گردن بندش رو بپردازه. وای که چقدر اون گردن بند رو دوست داشت.

    همه جا اونو به گردنش می انداخت ؛ کودکستان، رختخواب، وقتی با مادرش برای کاری بیرون می رفت،

    تنها جایی که اون رو از گردنش باز می‌کرد تو حمام بود، چون مادرش گفته بود ممکنه رنگش خراب بشه!

    جینی پدر خیلی دوست داشتنی داشت. هر شب که جینی به رختخواب می رفت،

    پدرش کنار تختش روی صندلی مخصوصش می نشست و داستان دلخواه جینی رو براش می خوند.

    یک شب بعد از اینکه داستان تموم شد، پدرجینی گفت : - جینی ! تو منو دوست داری؟ - اوه، البته پدر!

    تو می دونی که عاشقتم. - پس اون گردن بند مرواریدت رو به من بده! - نه پدر، اون رو نه! اما می تونم رزی

    عروسک مورد علاقمو که سال پیش برای تولدم بهم هدیه دادی بهت بدم، اون عروسک قشنگیه ،

    می تونی تو مهمونی های چای دعوتش کنی، قبوله؟ - نه عزیزم، اشکالی نداره.

    پدر گونه هاش رو بوسید و نوازش کرد و گفت : 'شب بخیر کوچولوی من.'

    هفته بعد پدرش مجددا ً بعد از خوندن داستان ،از جینی پرسید: - جینی! تو منو دوست داری؟ اوه، البته پدر!

    تو می دونی که عاشقتم. - پس اون گردن بند مرواریدت رو به من بده! - نه پدر، گردن بندم رو نه،

     

    اما می تونم اسب کوچولو و صورتیم رو بهت بدم، اون موهاش خیلی نرمه و می تونی تو باغ باهاش گردش کنی،

    قبوله؟ - نه عزیزم، باشه ، اشکالی نداره! و دوباره گونه هاش رو بوسید و گفت : 'خدا حفظت کنه

    دختر کوچولوی من، خوابهای خوب ببینی.' چند روز بعد ، وقتی پدر جینی اومد تا براش داستان بخونه،

    دید که جینی روی تخت نشسته و لباش داره می لرزه. جینی گفت : ' پدر ، بیا اینجا.' ،

    دستش رو به سمت پدرش برد، وقتی مشتش رو باز کرد گردن بندش اونجا بود و اون رو تو دست پدرش قل داد.

    پدر با یک دستش اون گردن بند بدلی رو گرفته بود و با دست دیگه اش، از جیبش یه جعبه ی مخمل آبی بسیار زیبا رو

    درآورد. داخل جعبه، یک گردن بند زیبا و اصل مروارید بود. پدرش در تمام این مدت اونو نگه داشته بود.. او منتظر بود

    تا هر وقت جینی از اون گردن بند بدلی صرف نظر کرد ، اونوقت این گردن بند اصل و زیبا رو بهش هدیه بده! خب! این

    مسأله دقیقا ً همون کاریه که خدا در مورد ما انجام می ده. او منتظر می مونه تا ما از چیزهای بی ارزش که تو زندگی

    بهشون چسبیدیم دست برداریم، تا اونوقت گنج واقعی اش رو به ما هدیه بده. به نظرت خدا مهربون نیست ؟!

     

    این مسأله باعث شد تا درباره چیزهایی که بهشون چسبیده بودیم بیشتر فکر کنیم. باعث شد ،

    یاد چیزهایی بیفتیم که به ظاهر از دست داده بودیم اما خدای بزرگ، به جای اونها ،

    هزار چیز بهتر رو به ما داده. یاد مسائلی افتادم که یه زمانی محکم بهشون چسبیده بودم و حاضر نبودم رهاشون کنم،

    اما وقتی اونها رو خواسته یا ناخواسته رها کردم

    خداوند چیزی خیلی بهتر رو بهم داد که دنیام رو تغییر داد.



    __________________


    خیال تو چو باران دلپذیر است 

    شکفتن در هوایت بی نظیر است
     

    از این پس در غروب ساکت شهر
     

    دل من بی حضورت گوشه گیر است
     


    r8041 آفلاین استارادتمند:داود

    عصر خوبی داشته باشین 

  • یه جمله یادگاری ...............

    2012-10-30     1425    10
    davod12

    یه جمله یادگاری


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    سلام و عرض ادب دارم خدمت همه بزرگواران
    اینا خطهای دفترچه خاطرات پرشیاست... دوست دارم درین روزای پاییزی سال در کامنت های زیبایتان یه جمله یادگاری براش بنویسین........



    امسال را هم  را با تو گذراندم پرشیا
    محفلی گرم و دوست داشتنی 
    روزهایی با شادی ،گاهی دلخوری،گاهی هم شوخی و خنده
    خیلی چیزها اینجا یاد گرفتم و اگه بخوام یک جمله در موردت بگم اینه که 
    پرشیای عزبز با تو تنهایی را فراموش کرده ام.
    از تمامی مدیران و دست اندرکاران سایت که برای بهبود تو تلاش میکنند تشکر میکنم.







    __________________

    ... جاده و
    من پاییزی ، تو پاییزی
    ناله ی برگهای پاییزی در زیر پای من و تو

     

    پیروز و سربلند باشین

    و اینهم از جمله ای که من میتونم بگم


    همه چیز تکرار میشود ،

    مثل تکرار همیشگی فصل ها ؛

    تنها لحظه های ساده ی خوشبختی اند

    که هرگز تکرار نمیشوند

صفحه: 40

  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10

مطالب جدید

  • یادش به خیر
    52    7
    goli_kh
  • به یاد پدر
    1101    2
    davod12
  • بار آخر! دست آخر !
    1297    3
    mopop1
  • مسابقه امشب : ( 9 / 7 / 96 )
    1515    1
    karimkh
  • نوستالژیک مثله گیم
    1616    9
    S.a.S.i
  • سلام دوستان پرشیایی
    2928    2
    hakhamanesh
  • کلاهبردار جدید
    1439    6
    mehran180
  • پوکر اندروید
    1620    7
    sajad_RoyaL_Poker2
Other blogs »
تماس نوع و شرایط خدمات قوانین و مقررات کمک درباره ما بازیها

© GameDesire Group 2021 تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ است

خوش آمدید GameDesire به

به میلیون‌ها بازیکن بپیوندید! بازی کنید و طعم برنده شدن را بچشید!

45 بازی در کاتالوگ

پاداش روزانه

جامعه فعال بازیکنان