davod12

 
ملحق شده: 2011-05-11
زندگی عشقی پر مخاطره است، گاه باید قمارش کرد........
امتیاز177بقیه
مرحله بعد: 
Points needed: 23
آخرین بازی
تخته نرد

تخته نرد

تخته نرد
19 ساعت قبل

دست های خالی....

..شب پره روی تنش جای زخمی پیداست
روح من بی خبر است،
که چرا خنجر من روی تنش زخمی کاشت
همه ی آدمیان در خوابند
پس چرا ظلمت شب بیدار است!؟
مگر او خسته ز افکار پریشانش نیست؟
نه...
فکر او جای دگر میگردد
در خیالش همه ی پنجره ها بیدارند
آسمان رنگین است
همه شب بوها پی روزی میگردند...
خستگی روی تنش پیدا شد
و چه زود چشم خورشید به بالا آمد
من نگاهم به نگاهش افتاد
همه ی خستگی ام رفت ز یاد...


__________________
دست هایم خالیست و درونم سر شار...


پرم از آرزوهای پوشالی


و دلم خوش است به خواب شیرین شب بو

و رهایی گیسوان بید در دستان وحشی باد


و چه زیباست

پشت پا زدن به آن هایی که تو را رنجاندند!


و چه خوب است گاه گاهی دروغ بگویی به دلت

و نگذاری که بداند


بی نهایت تنهاست...