poiesh

 
Присоединился: 09.07.2010
новый уровень: 
очков нужно: 99
Последняя игра

the nazi movement poles

We trust in the absence of fraud have come to this site

Unfortunately, it seems that this site by manipulating the EPA People

The stakes were fully in control
And its administrators have full authority to cheat
To allow no one is winning
سلام بر دوستان عزیز ایرانی
این سایت متعلق به گروههای نژاد پرست لهستانی هست
که با دستکاری در ای پی ایرانیها موجب باخت ایرانی ها میشوند
و به ادمین های خود اجازه داده اند هر چقدر که میتوانند در برد وباخت خدشون ودوستانشون  اختیار دار باشند
ودر نتیجه این یک سایت مافیایی و جنایتکارانه ودزد هست

تقلب لهستانی ها

تقلب لهستانی ها
این مثل معجزه هست که یک روز  حتی بخواهی ببازی بازم میبری  وده روز هر تلاشی بکنی حتی نمیتوانی یک دست هم برنده شوی 
واخیرا نیز مشاهده میشود بعضی ساعات اعلام میکنند که تا فلان ساعت امکان دسترسی به بازیها  بخصوص پوکر وجود ندارد 
معجزه اصلی این سایت زمانی بیشتر دیده میشود که به هر حال بهترین کارتها مال لهستانیها هست وهمیشه این لهستانیها هستند که برنده 
نهایی هستند .پارتی بازی خوبه داشتن هوای هموطن هم کار بدی نیست ولی در قمار همه اینها تقلب محسوب میشود ولهستانیهای کمونیست 
هنوز هم ذات تقلبی خود را فراموش نمیکنند وبه اعتماد بازیکنان سایر کشورها خیانت میکنند . اگه این اتفاق برای شما نیفتاده قبول نفرمائید 
که چرا یک روز از صبح تا شب برنده هستی ده روز دیگر حتی یک دست هم نمیبری این نمیتواند یک اتفاق باشد ویا کلک وحقه یک بازیکن 
باعث شرمندگی هست که یک سایت مدعی انترناشیونالیسم خود دست به اعمال ناسیونالیستی کثیف بزند

پیشنهاد سازنده و جرایانات عمو مهران قلابی جدیدالولاده

با توجه به کاهش نقدینگی خریداران چیپ وبر اساس پیشبینی علمای علم نجوم به نظر میرسد آقا پیام گل  بنا دارند در یک تصمیم غافل گیرانه وانقلابی و انسان دوستانه چیپ یارانه ای در اختیار عموم مردم موجود در دور میز پوکر قرار دهند.ما پیشاپیش این حرکت سازنده ومتفکرانه ایشان را به عموم افراد تبریک عرض نموده و از این تصمیم که احتمالا یک رویا بیش نیست. حمایت جانانه میکنیم .لذا به منظور واقعیت بخشیدن به این رویا لطفا امضا بفرمائید. در ضمن مواظب نامه های چیپ خواهانه عمو مهران قلابی باشید .


مهربانی همیشه با ارزشتره

%%GD_PHOTO_ID%13250292%l%x1Z%%بانوى خردمندى در كوهستان سفر مى كرد كه سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا كرد. روز بعد به مسافرى رسید كه گرسنه بود.


بانوى خردمند كیفش را باز كرد تا در غذایش با مسافر شریك شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در كیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست كه آن سنگ را به او بدهد.

زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این كه شانس به او روى كرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست كه جواهر به قدرى با ارزش است كه تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى كند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا كند.

بالاخره هنگامى كه او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فكر كردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن رابه تو پس مى دهم با این امید كه چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگرمى توانى، آن محبتى را به من بده كه به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى!»


غنیمت لحظات ناب

ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي، فقط خواستم بگويم تولدت مبارك پسرم.پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد. صبح سراغ مادرش رفت. وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت، ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود.