goli_kh

 
ملحق شده: 2011-02-14
چه قدر غم انگيز است كه مردم طوری بار می آيند كه به چيزی شگفت انگيز چون زندگی عادت می كنند
امتیاز101بقیه
مرحله بعد: 
Points needed: 99
آخرین بازی
بینگو

بینگو

بینگو
2 سال 206 روز قبل

در نمازم خم ابروى تو با ياد آمد...

در نمازم خم ابروى تو با ياد آمد        

حالتى رفت که محراب به فرياد آمد

از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار       

كان تحمل كه تو ديدى همه بر باد آمد

باده صافى شد و مرغان چمن مست شدند       

موسم عاشقى و كار به بنياد آمد

بوى بهبود ز اوضاع جهان مى شنوم

شادى آورد گل و باد صبا شــــاد آمد

اى عروس هنر از بخت شكايت مَنَما       

حجله ء حسن بياراى كه داماد آمد

دلفريبان نباتى همه زيور بستند       

دلبر ماست كه با حسن خداداد آمد

زير بارند درختان كه تعلق دارند       

اى خوشا سرو كه از بار غم آزاد آمد

مطرب از گفته ء حافظ غزلى نغز بخوان

تا بگويم كه ز عهد طربم ياد آمد

----------------------------------------------

سلام و صبح دوشنبه ی همگی به نیکی

من این غزل حافظ رو واقعا دوست دارم چون خیلی انرژی مثبت داره .

لحظه هاتون شاد و پر معجزه

گلی خانوم گل!

پ.ن:جای کورش و رباعیات خیام صبحگاهیش خالی

 


چند راه کار برای عوض شدن حال و هوای سایت...

سلام دوستان 

شنبه ی همگی به خوشی

من شنیدم همه هی میگن اینجا یه جوری شده!

من چند تا پیشنهاد دارم:

1-من بلاگ سی یا چهل میذارم سروش منو بن کنه بخندیم

2-بلاگ بزنیم گیر بدیم به ادمین جان که چرا سایتت سنگین شده!

3-تا مستشار برگرده یه جانشین براش پیدا کنیم که گردنشو بزنیم بیکار نباشیم!(من الان جز شهاب کس دیگه به ذهنم نمیرسه)

لطفا پیشنهادات و انتقادات خودتونو با ما در میون بذارین

روزتون پر شادی

اوقاتتون هر لحظه همراه یک معجزه

پ.ن:البته منو بن کنه به خاطر محبوبیت زیادم سروش رو ترور میکنن عوامل من آی میخندیم

گلی خانوم گل!


ساقيا برخيز و در ده جام را...

ساقيا برخيز و در ده جام را        

خاك بر سر كن غم ايام  را

ساغر مى بر كفم نه تا ز بر       

بر كشم اين دلق ارزق فام را

گر چه بدنامى است نزد عاقلان       

ما نمى خواهيم ننگ و نام را

باده در ده چند ازين باد غرور       

خاك بر سر نفس نافرجام را

دود آه سينه ء نالان من       

سوخت اين افسردگان خام را

محرم راز دل شيداى خود       

كس نمى بينم ز خاص و عام را

با دلارامى مرا خاطر خوشست       

كز دلم يك باره برد آرام را

ننگرد ديگر به سرو اندر چمن       

هر كه ديد آن سرو سيم اندام را

صبر كن حافظ به سختى روز و شب

عاقبت روزى بيابى كام را

سلام 

بازم شعرای حافظ آخه منو یاد بابا میندازه 

داشت دیوان خواجه ی شیرازو حفظ میکرد

اطلسی میگه بابا هوشنگ رفته پیش حافظ

شاد باشین و عاقبت روزی بیابین کام را...



روزه يك سو شد و عيد آمد و دلها برخاست ...

روزه يك سو شد و عيد آمد و دلها برخاست        

مى ز خمخانه به جوش آمد و مى بايد خواست

توبه زهد فروشان گران جان بگذشت       

وقت رندى و طرب كردن رندان پيداست

چه ملامت بود آن را كه چنين باده خورد       

اين چه عيبست بدين بى خردى وين چه خطاست

باده نوشى كه درو روى و ريائى نبود   shobade    

بهتر از زهد فروشى كه درو روى و رياست

ما نه رندان ريائيم و حريفان نفاق        

آن كه او عالم سرّست بدينحال گواست

فرض ايزد بگزاريم و به كس بد نكنيم       

و آن چه گويند روا نيست نگوئيم رواست 

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم  shobade     

باده از خون رزانست نه از خون شماست

اين چه عيبست كز آن عيب خلل خواهد بود

ور بود نيز چه شد مردم بى عيب كجاست 

shobade

سلام و روزتون پر شادی

از اونجا که من فردا نیستم عیدتون پیشاپیش مبارک

به سلامتی روزای شادتر از این روزا...

گلی خانوم گل

پ.ن:یادگار جان من این آدمک شادِ باده نوش و با اجازه از بلاگ شما برداشتم


سلام زلزله...

سلام زلزله
دیروز که آمدی من و لیلا و حمید روزه کله گنجشکی بودیم.فرصت افطار را هم ندادی!
عجله ات برای چه بود ؟
همه سنگ ها و کلوخ هایی که پدر بنام سقف بر سرمان انباشته بود پیکرهای کوچک مان را در هم پیچید وما رفتیم ولی

روح کوچکم دید که خیلی ها آمدند.

آنها که هیچ گاه در روستایمان ندیده بودمشان لودر هم آورند ، با کلی کمپوت شیرین و بسته های غذا...
میدانی لودر همان ماشینی ست که در شهر ها برای ساخت خانه از آن استفاده می کنند!
ودر روستا ها برای برداشتن آوار از سر مردمقرار است وام هم بدهند ، دستور داده اند خیلی خیلی خیلی سریع!
همان وامی که پدر هرگز نتوانست ، برای گرفتن نصف آن نیزضامن پیدا کند تا خانه بهتری برایمان بسازد و مجبور نشود
هی با گل و سنگ سقف را بپوشاند.
می دانی زلزله
با آمدن تو ، روستای ما را شناختند.می گویند کمک به زلزله زدگان ثواب دارد ، درست!
ولی مگر کمک به روستاییان برای زندگی بهتر ثواب ندارد؟
چرا برخی آدم ها برای بیدار شدن و لرزیدن قلب شان به شش ریشتر لرزه احتیاج دارند ؟
می دانی زلزله به چه فکر می کنم به روستای بعدی ، ثواب بعدی ، لودر بعدی و درمانگاه بعدی و به زنده های لودر و کمپوت ندیده!
به پدرهایی که با تنگدستی ،آوارهای بعدی را تکه ، تکه ، تکه بر سقف خراب خود می چینند تا روزی مریم و لیلا و
حمیدشان را از زیر آن بردارند...
می دانی زلزله
ما که رفتیم ولی خدا کند روزی بنویسند:
ز مثل زندگی
افســـــــوس... (نوشته ای از بهروز آزاد)