sajad_RoyaL_Poker2

 
ملحق شده: 2012-09-19
why so serious?
امتیاز43بقیه
مرحله بعد: 
Points needed: 157
آخرین بازی

اینم مدرک!!



10547401_794593597239367_313093440955865

تازه بعد از بازی فینال جام جهانی پیرهن مسی رو هم ازش گرفتم

10525860_949618305063591_477153071203536

کافیه یا بازم مدرک ارائه بدم -_- :D

------------------------------------------------------------

این چی میگه ؟n4.gif
10418223_683243978422827_157326679820849

---------------------------------------------------

خواستم به اون دوست عزیزی که با مازراتی سفید پا شده رفته احیا، که حاجت بگیره عرض کنم:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

عزیزم شما الان سوارِ حاجتِ منی..

--------------------------------------

غیر از غلط املائیش، بی احترامی به روزه خواران است یا روزه داران؟!! 

 

 

---------------------------------


امروز سوار تاکسی بودم راننده از دختره پرسید خانم کجا میرید؟

دختره با حالت ذوق مرگی جواب داد :

میرم شال صورتی بخرم !!!!!!!!!! 

خدایا خواستی شفا بدی اینو بزار توی اولویت …


------------------------------------------------------------------



 

چقدر شیرینه وسط اس ام اس شبانه خوابت ببره ، صبح بلند شی ببینی نوشته:

قربون عشقم برم که خوابش برده !

منم یه شب وسط اس ام اس بازی خوابم برد صبح بلند شدم دیدم نوشته: مُردی ؟ 


-----------------------------------------------------


 

زمانی که هواپیمای مالزیایی داشته سقوط می‌کرده یکی از مسافرا از آسمون افتاده رو این خونه 

 

 

 

 

 

 

 

این یکی از مسافرهای هلندی هستش. قبل از پرواز تو فرودگاه از هواپیما عکس گرفته و نوشته اگه گم شدیم این شکلی هستش

 

 

 

---------------------------------------------------------

 

ظهر یکی از روزهای ماه رمضان منصور حلاج از کنار خرابه ای که جزامیها سکونت داشتند میگذشت، جزامی‌ها داشتند ناهار می‌خوردند. ناهار که چه؟
ته مانده‌ی غذاهای دیگران و چند تکه نان…
یکی از آنها تا حلاج را دید گفت:
-بفرمایید
-مزاحم نیستم؟
-نه بفرمایید.
چون حلاج پای سفره نشست یکی از جزامی‌ها پرسید:
-تو از ما نمی ترسی ؟ دیگران حتی از کنار ما رد نمیشنوند!
-آنان روزه هستند.
-پس تو که این همه عارفی و خدا پرستی چرا روزه نیستی؟
-امروز روزه نیستم.
حلاج دست به غذا برد و چند لقمه خورد تشکر کرد و رفت.
موقع افطار منصور گفت: خدایا روزه مرا قبول کن
یکی از یاران گفت: ولی ما تو را دیدیم که داشتی با جزامی‌ها ناهار میخوردی.
حلاج در جوابش گفت: روزه‌ی من برای خداست، ما روزه شکستیم و دلی را نشکستیم 

 

 

 

-------------------------------------------------------------


 

 

-----------------------------------------------

 

حالــــم خوب است
امــــا… 
دلــــم 
تنــــگِ آن روزهایی شده 
که می توانستم 
از تــــه دل بخــــندم…

 

 

 

 

 

 

 

-----------------------------------------------





 



سال نو مبارک

93-2.jpg

عجب رسمیه ، رسم زمونه

خونه‌ مون عیدا ، پر از مهمونه

می‌ رن مهمونا ، از اونا فقط

آشغال میوه ، به جا می‌مونه !

کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟

کجا رفت اون موز ؟ خدا می‌ دونه !


سال نو بر همگی خجسته باد




بخنـــــــد



يکي از فانتزيام اينه که :
توي بيمارستان ، پرستار از اتاق عمل سريع مياد بيرون و داد بزنه :
آقاي دکتر ، آقاي دکتر ، بيمار داره از دست ميره !
من درحالي که لبخندي پر معنا برلب دارم سرمو ميندازم پايين و از توي کشو دستکشمو در ميارم . . .
پرستار بلندتر و با التماس ميگه : آقاي دکتر لطفا عجله کنيد ، قلبش از حرکت ايستاده
من بازهم با لبخندي معنا دار دستکشارو دستم ميکنم . . .
ايندفعه همهء پرستارا و دکترا از اتاق ميريزن بيرون و فرياد ميزنن آقاي دکتر ، آقاي دکتر ، بيمار داره ميميره :|
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردي به چهره تک تکشون نگاه ميکنم و ميگم :
آقاي دکتر طبقه بالا تشريف دارن
بعد سطل آبو با پام هول ميدم جلو و همينجور که دارم زمينو تي ميکشم توي مه و غبار ناپديدشم . . .

---------------------------

میگویند شیشه ها احساس ندارند ... اما وقتی روی
شیشه ی بخار گرفته ای نوشتم دوستت دارم, آرام
گریست! . .

یه بارم نوشتم : دوستت ندارم بازم
گریست !!
یه بار دیگه نوشتم: خوبی شیشه؟؟
باز گریست !!!
فک کنم افسردگی داره! ديووونس اصلن

-------------------------------------


رفتم گل فروشي گل بخرم يه گل خوشگل بزرگ ديدم برگشتمگفتم :آقا اين طبيعيه؟؟ دختر 5 ساله دراومد جلو همه گفت په نه په سزارينه ! واقعن اينا بچه هستن؟

--------------------------------------


بچه ها اينجا كسى هَس galaxy note IIIداشته باشه ...؟!
يه سؤال دارم اگه ميشه جواب بدين ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پولشو اَ كجا اُوردى کـــــــــــصافـــــــــــــــــــــــط ...؟! :D:|

--------------------------------------------------


قديما مهمون ميومد خونه ميگفتن قبله کدوم طرفه
الان تا ميان ميگن پسورد مودمتون چيه؟

------------------------------------------------------


یه بار تو عروسی زدم به بغلیم گفتم حاجی اون پسره که داره وسط میرقصه قیافش خیلی بی ریخته |:
یارو گفت :
اونیکه تو میگی پسر نیست دخترمه..!
منم که از خجالت آب شده بودم گفتم :
ببخشید من نمیدونستم شما پدرشی !!!
یارو گفت:
مرتیکه من پدرش نیستم مادر شم |:
هيچي ديگه من الا تو بيابونا سردرگمم... :|

------------------------------------------------------------


اگه يه روز بهت گفتن بين زن گرفتن و سرطان گرفتن يکي رو انتخاب کن اصلاٌ از اسمش نترس...با

شيمي درماني درست ميشه

--------------------------------------------------------------


توي آسانسور واساده بودم يه دُخــــتــَـــره هم اومَــد تــو !
اول ساکت بود ، بعد گفت : چطوري ؟
گفتم : الـحـمـدلله
يه نگاهي به من کردو هندزفري شو جابجا کرد ، معلوم شد داره با تلفن حرف مي زنه
هيچي ديگه منم تسبيح رو از تو جـيـبـم در آوردم ادامـه دادم :
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله

-----------------------------------------------------------------


سلامتي خودم که وقتي ميرم پيش عشقم گوشيمو سايلنت نميکنم !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ريسکش بالاااااست ، کلا باتريشو درميارم ميزارم تو جورابم

----------------------------------------------------------------


وقتي بچه بودم زنگ يه خونه رو که ميزدم در نميرفتم،

واميستادم تا صاحبخونه در رو باز کنه بعد قدم زنان از جلوش رد ميشدم!

اونم محاسبه ميکرد با خودش ميگفت کسي که زنگ رو زده الان رسيده سر کوچه پس اين نيست!!

از همون طفوليت علم فيزيکم خوب بود

-------------------------------------------------------------------------


خطيب نماز جمعه امروز :
خوش بختانه رئيس جمهور ما در نيويورک به دنيا ثابت كرد كه . . . ,
ما به دنبال صلح در جهانيم و با هيچ كشوري در دنيا ,
دشمني و خصومتي نداريم و پيام ما به دنيا صلح و دوستي ست . . . !
حضار :
مـرگ بر عامريکا :|

مــــــــــرگ بر اسرائيل :|

مــرگ بر انگيلس :|



و من :|

---------------------------------------------------------


يارو صبح اومد دم در خونمون گفت ميخوايم واسه محلتون يه استخر احداث کنيم...... نيازمنده کمک هاي مردمي هستيم..... خيلي با حرکتشون حال کردم و رفتم يه ليوان آب آوردم واسش!!!!!!
اصلا اشک تو چشاش حلقه زد

--------------------------------------------------------


پسر جواني در کتابخانه از دختري پرسيد: مزاحم نيستم کنار دست شما بنشينم؟
دختر جوان با صداي بلند گفت: نمي‌خواهم يک شب را با شما بگذرانم!
تمام دانشجويان در کتابخانه به پسر که بسيار خجالت زده شده بود نگاه کردند...
پس از چند دقيقه دختر به سمت آن پسر رفت و در کنار ميزش به او گفت: من در زمينه روانشناسي پژوهش مي کنم و ميدونم مردها به چه چيزي فکر ميکنند، گمان کنم شمارا خجالت زده کردم. درست است؟
پسر با صداي بسيار بلند گفت: 200 دلار براي يک شب !!؟ خيلي زياد است !!!
و تمام آناني که در کتابخانه بودند به دختر نگاهي غير عادي کردند...
پسر به گوش دختر زمزمه کرد: من حقوق ميخوانم و ميدانم چطور شخص را گناهکار جلوه دهم

------------------------------------------------------


داداشم رفته سربازي واسه معرفي که رفته ازش پرسيدن مشکل قضايي ندارين؟
گفته نه به اون صورت ولي هرچي مي خورم سير نميشم :|

هيچي ديگه معافش کردن برگشت...
فکر کنم ترسيدن بقيه سو تغذيه بگيرن

------------------------------------------------------

ازکودکي بازيچه دست نويسندگان شديم .وگرنه کدام روباهی پنير ميخورد

------------------------------------------------------

ديروز يه شيشه کشک خريدم: 75000 تومن !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گمونم از اين به بعد برو کشکتو بساب ...

يه پيشنهاد تجاري موفق محسوب ميشه!

--------------------------------------------------

شهریه

واقعیت تلخی كه اكنون در كشور ما حاكم است

مدیر : خانم اگه میخوای اسم دخترت رو بنویسی باید صدو پنجاه هزار تومن بریزی به حساب همیاری...

زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟

مدیر : اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز!

زن : آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن ؟!

مدیر : این که شهریه نیست اسمش همیاریه !!!

زن : اسمش هر چی هست.تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن

مدیر : خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر...

زن : آقای مدیر من دوتا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!

مدیر : خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!

آقای مستخدم، این خانم رو به بیرون راهنمایی کن ...!!!

.

.

.

.

زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود ، اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد و زن سوار شد ...

روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد :

کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز ...

ستاد مبارزه با بیسوادی ...

تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود :

با 200000 زن خیابانی چه می کنید؟!!

زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد :

با 200001 زن خیابانی چه می کنید ؟!!

عمو فرفره

امروز دنبال کارهای شرکت و چک های آخر ماه بودم
یه مرد با کلی فرفره اومد داخل
پاهاش خیلی شل بود و غیر عادی راه می رفت
یه نگاه بهم کرد و گفت آقا فرفره میخوای؟
منم که اعصاب نداشتم گفتم:نه جانم برو خدا روزیتو یه جای دیگه بده
یه نگاه بهم کرد و گفت:مواظب خودت باش جوان یه روز منم مثل تو کسی بودم
صداش کردم بیاد داخل و گفتم دونه ای چنده؟
گفت 1000 تومان
منم 1000 تومان بهش دادم و گفتم فرفره نمیخوام
اشک توی چشماش جمع شد و با بغض گفت:
من گدا نیستم..خدا منو زمین زد و الان هردوپام مصنوعی هست و مهره های پشتم همه داغون شدن
بیا این فرفره رو همینجوری بهت میدم تا همیشه منو یادت باشه
زندگی مثل همین فرفره هست
برای پیشرفت دلتو به آدمهایی خوش میکنی که حرفشون باد هواست
و یه روز پشتتو خالی میکنن و میشی یکی مثل من
جوان منم زن و بچه دارم.الان حتی روم نمیشه برم مدرسه دخترم
میترسم بچه ها بگن این عمو فرفره هست و دخترمو مسخره کنن
آخه یه بار اینجوری شد و دخترم خیلی گریه کرد
الانم یه سوال ازت می پرسم:آیا من گدام؟؟

داشتم خفه میشدم
هیچی نگفتم